جدول جو
جدول جو

معنی شیشه فروش - جستجوی لغت در جدول جو

شیشه فروش(اَ دَ کُ نَ دَ / دِ)
شیشه فروشنده. آنکه فروختن شیشه پیشه دارد. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

فروختن کالایی که هنوز حاضر و موجود نیست و فروشنده پولی می گیرد که بعد آن را تحویل بدهد
فرهنگ فارسی عمید
(اَ خوَرْ / خُرْ)
دباس. که فروختن شیره پیشه دارد. (یادداشت مؤلف). ربی. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(اَ)
فروشندۀ شوره. فروشندۀ ازتات پتاسیم: ملاح، شوره فروش. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(دَ)
میوه فروشنده. آنکه میوه می فروشد. (ناظم الاطباء) :
ای چشم سر میوه فروشان زنهار
جز روی و دل رهی مخوه آبی و نار.
سوزنی.
میوه فروشی که یمن جاش بود
روبهکی خازن کالاش بود.
نظامی.
آن میوه فروش خوش مثل زد
کان غورۀ ترش در بغل زد.
نظامی
لغت نامه دهخدا
(اَ وَ)
گرانفروش. (ناظم الاطباء). مقابل ارزان فروش، پاک فروش. (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(فُ)
دهی از دهستان زبرخان بخش قدمگاه شهرستان نیشابور. واقع در 8 هزارگزی شمال قدمگاه. کوهستانی، معتدل، دارای 407 تن سکنه. آب آن از قنات، محصول آنجا غلات. شغل اهالی زراعت و گله داری و راه آنجا مالروو کوهستانی صعب العبور است. اسد آباد زبرخان جزو همین ده احصاء شده است. (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(اَ ر)
که پیه فروشد. شحام. شاحم. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(اَ تَ شِ)
که شبه فروشد:
تو قدر فضل شناسی که اهل فضلی و دانش
شبه فروش چه داند بهای در ثمین.
سعدی
لغت نامه دهخدا
تصویری از میوه فروش
تصویر میوه فروش
آنکه شغلش فروختن انواع میوه است
فرهنگ لغت هوشیار
فروختن مال یا غله قبل از مهیا شدن بهاستدن پیش از تحویل مال یا غله، آنکه قبل از موعد مقرر و تهیه شدن جنس بها ستاند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پیه فروش
تصویر پیه فروش
آنکه پیه بفروش رساند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شیر فروش
تصویر شیر فروش
کسی که شغلش فروختن شیر است لبنیاتی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پیش فروش
تصویر پیش فروش
((فُ))
فروختن مال یا غله قبل از مهیا شدن، دریافت پول پیش از تحویل مال یا غله
فرهنگ فارسی معین